جذب در شرکت ایرانی _ شرکت فعال در صنعت تجهیزات پزشکی
رهبری یا لیدرشیپ در دنیای مدرن تحت تأثیر پیشرفتهای فناوری و هوش مصنوعی دچار تغییرات اساسی شده است. ظهور ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی، وظایف مدیران و رهبران سازمانها را متحول کرده و پرسشهای جدیدی درباره نقش انسان در تصمیمگیریهای کلیدی مطرح شده است.
آیا هوش مصنوعی جایگزین رهبران خواهد شد، یا اینکه بهعنوان یک ابزار کمکی، قابلیتهای آنها را تقویت خواهد کرد؟
این مقاله به بررسی تأثیر هوش مصنوعی بر رهبری پرداخته و نقش این فناوری را در تصمیمگیری و شیوه مدیریت در سازمانها تحلیل میکند.
شباهت هنر و رهبری
مارتین هایدگر، فیلسوف آلمانی، در سخنرانی مهم خود در سال ۱۹۵۴ با عنوان «پرسش درباره فناوری» تمایز بین فناوری پیشامدرن و مدرن را مشخص کرد. او توضیح داد که اگرچه نسلهای مختلف فناوری روشهای متفاوتی برای تأثیرگذاری بر انسانها و رفتارهایشان دارند، اما هدف اساسی ما از استفاده از فناوری، یکسان باقی میماند: «کنار آمدن با این واقعیت که ما موجوداتی محدود هستیم که بدون دانستن علت و مدت زمان حضورمان، به این جهان پرتاب شدهایم!»
هایدگر در همان سخنرانی، به ارتباط بین دو مفهوم Artificial (مصنوعی و ساخته دست انسان) و Art (هنر) اشاره میکند و هنر را نه صرفاً بهعنوان یک محصول زیبا، بلکه بهعنوان راهی برای آشکار کردن حقیقت و تجربه وجود، در نظر میگیرد. از این منظر، میتوان شباهتهایی میان هنر و رهبری یافت:
همانطور که هایدگر هنر را ابزاری برای نمایان کردن معناهای نهفته در زندگی میداند، رهبری نیز میتواند فرآیندی باشد که از طریق آن، رهبران معنا و جهت را برای سازمان و افراد مشخص کنند. به بیان دیگر هدف رهبران، یادآوری این نکته است که چگونه میتوانیم با محدودیتها کنار بیاییم و زمان و منابع محدودمان را به شکلی معنادار و زیبا به کار بگیریم.
علاوه بر این رهبری، مانند هنر، نیازمند خلاقیت، شهود و توانایی درک شرایط پیچیده است. یک رهبر موفق، همچون یک هنرمند، نهتنها از ابزارها و فناوریهای موجود بهره میبرد، بلکه با الهامبخشی و تأثیرگذاری بر دیگران، مسیر رشد و تحول را هموار میکند.
هنر رهبری در عصر دیجیتال
در دنیای امروز هنر رهبری بیش از پیش اهمیت مییابد. رهبران سازمانها دیگر نمیتوانند تنها به روشهای سنتی برای مدیریت و هدایت تیمها و استراتژیها متکی باشند، بلکه باید به مهارتهای جدیدی در استفاده از فناوریها و ابزارهای دیجیتال مسلط شوند. فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیاء (IoT) و بلاکچین در حال تغییر زیرساختها و فرایندهای کاری سازمانها هستند. رهبران باید بتوانند با این تغییرات هماهنگ شوند و فرهنگ سازمانی را بهگونهای بسازند که همواره برای پذیرش و استفاده از این فناوریها آماده باشد.
از طرف دیگر، لیدرشیپ در این دوران نیازمند توانایی ایجاد و حفظ روابط انسانی است. هرچند فناوری میتواند ابزارهای ارتباطی را تسهیل کند، اما روابط معنادار و اعتماد در تیمها همچنان از اهمیت بالایی برخوردار است. رهبران باید در این دوران به ایجاد انگیزه، همدلی و پشتیبانی از کارکنان خود پرداخته و توجه داشته باشند که فناوری هرگز نمیتواند جایگزین ارتباطات انسانی شود.
در نهایت میتوان گفت رهبری در عصر دیجیتال به یک ترکیب هوشمندانه از مهارتهای سنتی رهبری و تواناییهای جدید در استفاده از فناوریهای نوین نیاز دارد.
نقش هوش مصنوعی در رهبری
هوش مصنوعی (AI) بهطور فزایندهای به عنوان یکی از مهمترین عوامل شکلدهنده به آینده سازمانها و رهبران شناخته میشود. در گذشته، فناوریها معمولاً بهعنوان ابزارهایی برای بهینهسازی کارهای اداری و بهبود عملیاتها شناخته میشدند، اما امروزه هوش مصنوعی فراتر از یک ابزار کمکی ساده است و بهعنوان یک شریک استراتژیک در کنار رهبران سازمانها عمل میکند.
این نقش تغییرات عمدهای در رویکردهای لیدرشیپ بهوجود آورده است. بهطور خاص، یکی از تأثیرات عمده هوش مصنوعی، ارائه ابزارهایی برای تصمیمگیری سریعتر و دقیقتر است که به مدیران امکان میدهد منابع خود را بهتر تخصیص دهند و راهبردهای نوآورانه را اجرا کنند.
البته در خصوص تاثیرات هوش مصنوعی بر مقوله لیدرشیپ دیدگاههای متنوعی وجود دارد که ما در اینجا به چند مورد از آنها اشاره میکنیم:
یکی از دیدگاهها درباره نقش هوش مصنوعی در لیدرشیپ، دیدگاه ارتقای توانمندی رهبران است. این دیدگاه بر تقویت تواناییهای تصمیمگیری رهبران تأکید دارد و هوش مصنوعی را نه بهعنوان یک جایگزین برای انسانها، بلکه بهعنوان ابزاری برای افزایش کارایی و بهرهوری در مدیریت سازمانها میبیند. محققانی به نامهای Thomas Kolbjørnsrud، Amico در مقالهای که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد اذعان کردند که هوش مصنوعی قادر است وظایف اداری و اجرایی را سریعتر، بهتر و با هزینه کمتر از انسانها انجام دهد. همچنین، تحقیقات Plastino & Purdy که در سال ۲۰۱۸ در مقالهای با عنوان “Game Changing Value from Artificial Intelligence” در مجله Strategy & Leadership منتشر شد نشان داده است که هوش مصنوعی میتواند از طریق حذف وظایف کمارزش بهرهوری نیروی کار را افزایش دهد و در نتیجه، کارکنان را قادر سازد تا روی کارهای با ارزشتر تمرکز کنند.
۲-دیدگاه جایگزینی (Replacement Perspective)
این دیدگاه پیشبینی میکند که در آینده، ممکن است رهبری سازمانها تا حدی یا حتی بهطور کامل به سیستمهای هوش مصنوعی سپرده شود. محققانی مانند Brynjolfsson و McAfee در کتاب خود با عنوان The Second Machine Age به بررسی تاثیرات هوش مصنوعی و اتوماسیون بر مشاغل و رهبری پرداختهاند. آنها مطرح کردهاند که هوش مصنوعی قادر به انجام وظایف پیچیده و حتی تصمیمگیریهای مدیریتی در آینده خواهد بود.
۳-دیدگاه خودکارسازی (Automation Perspective)
این دیدگاه بر این باور است که هوش مصنوعی میتواند بسیاری از وظایف مدیریتی و رهبری را خودکارسازی کند. این شامل انجام کارهای تکراری، پردازش دادههای پیچیده و حتی بهینهسازی فرآیندهای کسبوکار است. بهطور خاص، در این دیدگاه هوش مصنوعی قادر است تصمیمات روزمره و عملیاتی را خودکار کند، بهطوریکه رهبران و مدیران تنها بر مسائل استراتژیک و چالشهای پیچیده تمرکز کنند. این دیدگاه میتواند شامل استفاده از رباتها و سیستمهای هوش مصنوعی برای مدیریت عملیاتهای سازمانی باشد.
علاوه بر این سه مورد دیدگاههای متعدد دیگری هم توسط محققان مختلف ارائه شده است، به عنوان مثال «دیدگاه مکمل»که در آن بر همزیستی و تکمیل تواناییهای انسانی توسط هوش مصنوعی تأکید دارد یا «دیدگاه اخلاقی و انسانی» که به نگرانیهای اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی اشاره دارد که در پی افزایش اتکای سازمانها به سیستمهای هوش مصنوعی بهوجود میآید. برای مثال، ممکن است رهبری انسانمحور، بهتدریج از بین برود و همچنین ممکن است هوش مصنوعی به اشتباهات یا سوگیریهایی دچار شود که بر تصمیمگیریهای کلیدی تأثیر بگذارد. از این منظر، باید تأکید بیشتری بر حفظ ارزشهای انسانی و اخلاقی در فرآیند رهبری و تصمیمگیریها شود.
هوش مصنوعی مولد و تأثیر آن بر رهبری
یکی از فناوریهای نوظهور در این زمینه، هوش مصنوعی مولد است که شامل ابزارهایی مانند ChatGPT و Gemini میشود. این فناوری میتواند محتوا تولید کند، دادهها را تحلیل کند و فرآیندهای مختلف را خودکارسازی نماید. طبق تحقیقات مککینزی که طی مقالهای در سال ۲۰۲۳ انتشار یافت، هوش مصنوعی مولد میتواند نقش مهمی در تصمیمگیری، تجربه مشتری، مدیریت ریسک و بهینهسازی فرآیندهای سازمانی ایفا کند. همچنین، این فناوری قادر است شایستگیهای رهبری را بر اساس دادههای گسترده تحلیل کرده و برنامههای توسعهای شخصیسازیشده ارائه دهد.
با این حال، استفاده از هوش مصنوعی مولد چالشهایی نیز دارد. خروجیهای آن گاهی نادرست، سوگیرانه یا دارای کیفیت پایین هستند که میتواند به تصمیمگیریهای اشتباه منجر شود. بنابراین، سازمانها باید استراتژیهای مناسبی را برای ادغام این فناوری در فرایندهای خود اتخاذ کنند.
فناوری و رهبری آینده
یکی از تاثیرات بزرگ هوش مصنوعی بر رهبری، ایجاد مدلهای همکاری جدید بین انسان و فناوری است. برای مثال، محققی به نام دی جونگ طی مقالهای در سال ۲۰۲۰ معادلهای را تحت عنوان پایداری در رهبری آینده (Sustainable Future Leadership)معرفی کرده است که ترکیبی از هوش مصنوعی و هوش انسانی است. او بر این باور است که علیرغم تغییرات گسترده در محیط کسبوکار، ارزشهای اساسی انسانی مانند خلاقیت، همدلی، تخیل و کنجکاوی همچنان در لیدرشیپ نقش کلیدی خواهند داشت.
علاوه بر این، واین جونز در مقالهای با عنوان Artificial Intelligence And Leadership در سال ۲۰۱۸ تأکید دارد که «رهبری به عنوان یک اصل تغییر نمیکند». این بدان معناست که اگرچه فناوریها ممکن است مدلهای مدیریتی را تغییر دهند، اما نیاز به رهبران انسانی همچنان باقی خواهد ماند. مطالعات دیگر از DeGroot و همکاران نیز نشان میدهند که رفتارهای کاریزماتیک و ایجاد روابط قوی از جمله ویژگیهایی هستند که هوش مصنوعی هنوز قادر به جایگزینی آنها نیست.
نتیجهگیری
در مجموع، هوش مصنوعی نهتنها محیط رهبری را تغییر داده است، بلکه راههای جدیدی برای بهبود عملکرد رهبران سازمانی ارائه میدهد. بااینحال، این فناوری جایگزین ویژگیهای انسانی مانند خلاقیت، همدلی و توانایی ایجاد روابط قوی نخواهد شد. همانطور که مارتین هایدگر بر اهمیت خلق معنا از طریق هنر تأکید داشت، رهبران نیز باید در دنیای فناوریمحور امروزی، نقش فعال خود را در هدایت و معنابخشی به سازمانها حفظ کنند. آینده رهبری نه در حذف رهبران انسانی، بلکه در همزیستی هوشمندانه انسان و ماشین نهفته است.
فناوری و رهبری آینده
یکی از تاثیرات بزرگ هوش مصنوعی بر رهبری، ایجاد مدلهای همکاری جدید بین انسان و فناوری است. برای مثال، محققی به نام دی جونگ طی مقالهای در سال ۲۰۲۰ معادلهای را تحت عنوان پایداری در رهبری آینده (Sustainable Future Leadership)معرفی کرده است که ترکیبی از هوش مصنوعی و هوش انسانی است. او بر این باور است که علیرغم تغییرات گسترده در محیط کسبوکار، ارزشهای اساسی انسانی مانند خلاقیت، همدلی، تخیل و کنجکاوی همچنان در لیدرشیپ نقش کلیدی خواهند داشت.
علاوه بر این، واین جونز در مقالهای با عنوان Artificial Intelligence And Leadership در سال ۲۰۱۸ تأکید دارد که «رهبری به عنوان یک اصل تغییر نمیکند». این بدان معناست که اگرچه فناوریها ممکن است مدلهای مدیریتی را تغییر دهند، اما نیاز به رهبران انسانی همچنان باقی خواهد ماند. مطالعات دیگر از DeGroot و همکاران نیز نشان میدهند که رفتارهای کاریزماتیک و ایجاد روابط قوی از جمله ویژگیهایی هستند که هوش مصنوعی هنوز قادر به جایگزینی آنها نیست.
نتیجهگیری
در مجموع، هوش مصنوعی نهتنها محیط رهبری را تغییر داده است، بلکه راههای جدیدی برای بهبود عملکرد رهبران سازمانی ارائه میدهد. بااینحال، این فناوری جایگزین ویژگیهای انسانی مانند خلاقیت، همدلی و توانایی ایجاد روابط قوی نخواهد شد. همانطور که مارتین هایدگر بر اهمیت خلق معنا از طریق هنر تأکید داشت، رهبران نیز باید در دنیای فناوریمحور امروزی، نقش فعال خود را در هدایت و معنابخشی به سازمانها حفظ کنند. آینده رهبری نه در حذف رهبران انسانی، بلکه در همزیستی هوشمندانه انسان و ماشین نهفته است.